درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها نويسندگان دنياي عاشقا.... سلام بروبكسمن از شما استقبال خوبي ميكنم نظر فراموش نشه...... جمعه 30 دی 1398برچسب:, :: 20:58 :: نويسنده : مهيار
دو شنبه 26 دی 1398برچسب:, :: 17:40 :: نويسنده : مهيار
بچه ها من دوست دارم هر چيزي كه شما خواستيد رو براي شما تهيه كنم پس هرچه كهم ميخواهيد را در نظرات بنويسيد اگر تو هو اين حروف ها رو ميخواي بروبه ادامه مطلب ادامه مطلب ... یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:, :: 13:6 :: نويسنده : مهيار
عکسهای انیمیشن و شکلک های جالب ادامه عکسهای متحرک در لینک زیر
عکسهای انیمیشن و شکلک های جالب
عکسهای انیمیشن و شکلک های جالب
ادامه مطلب ... یک شنبه 2 بهمن 1390برچسب:, :: 12:58 :: نويسنده : مهيار
الی بازیگر مکزیکی و امریکا است .اولین بازی او در نقش اول همان سریال "نقاب آنالیا " است که موفقیت زیادی در امریکا و کشورهای لاتین کسب کرد .بعد از آن در "روح النا " بازی کرد که این سریال با استقبال زیبادی روبرو نشد و زودتر از آنکه پیش بینی شده بود سریال به پایان رسید . الیزابت در ایالت کالیفرنیا امریکا متولد شد و اصلیت مکزیکی دارد .پدر و مادر او هر دو متولد مکزیک هستند .او کوچکترین فرزند خانواده است و شش برادر و یک خواهر دارد . او در ۵ سالگی در مکزیک به مدرسه رفت و وقتی ١٠ ساله شد دوباره به امریکا بازگشت . سال ٢٠٠١ به گفته خود با مرد زندگی اش آشنا میشود .او همسر ویلیام بازیگر مشهور مکزیکی است . زمان آشنایی آن دو مشهوریتی نداشته اند و در کلاس های مربوط به مدل و بازیگری آشنا میشوند .آشنا شدن با ویلیام برای الیزابت شگفت انگیز بوده و به گفته خود بهترین اتفاقی بوده که در کل زندگی اش میتوانسته باشد . الیزابت ،ویل را شانس خود میداند .او میگوید تا آن روز یک دختر معمولی بوده ولی از آن لحظه به بعد خوش شانس ترین و خوشبخترین دختر دنیا خود را میبیند .سپس با ویلیام ازدواج میکند آن دو هنوز معروفیتی نداشته اند و برای مارک کفش و کیف مدل بوده اند . او فرزند پسری دنیا می آورد و میگوید معجزه ی من است . با دنیا آمدن پسر الیزابت ،مادر ویلیام که در بیمارستان بوده و به مریضی بدی دچار بوده خوب میشود . سپس اواسط سال ٢٠١٠ دختری دنیا می آورد .سریال نقاب آنالیا یکی از معروفترین سریالهای لاتین و امریکا است و بیش از ٧٠ کشور پخش شده است . نام او سال های ٢٠٠٨ ،٢٠٠٩ و ٢٠١٠ بین لیست ۵٠ زیبای لاتین قرار گرفته .این لیست اهمیت فراوانی دارد و بین ۵٠ نفر قرار گرفتن به معنی بهترینهای سال بودن است . این تقریبا اواخر هر سال بیان میشود .پس از بیان ۵٠ نفر جشنی گرفته میشود و آنها را به این جشن دعوت کرده و جوایزی اهدا میشود
این هم عکس هاآنجلا به همراه همسرش مربوط به سربال الیسا کجاست نام : نيكي كريمي تاريخ تولد : 1350 مدرك تحصيلي: ديپلمه ............................................... ............................................... او به خاطر بازي در فيلم دوزن جايزه بهترين بازيگر زن را
نام: مهناز افشار تاريخ تولد: 1356 مدرك: ديپلم علوم تجربي ............................................... شباهت بيش از حد او به فايقه آتشين (گوگوش) باعث شد تا قبل و بعد از اكران فيلم شور
نام: بهاره رهنما تاريخ تولد: 1352 مدرك تحصيلي: ليسانس ادبيات فارسي و حقوق قضايي از دانشگاه آزاد همسر: پيمان قاسم خاني (نويسنده) ............................................... براي اولين بار با يك فيلم اكشن - افعي - به سينما آمد. سپس با همسرش در فيلم عاشقانه بازي كرد. او در سال 1380 بازي در يك فيلم كمدي - نان و عشق و موتور هزار - را تجربه كرد كه نشان از توانايي او در زمينه فيلمهاي كمدي داشت. او بازي در فيلم متفاوت « گاوخوني » را نيز تجربه كرده است. من در روز چهارم اسفند ماه سال 1357 درست سه ماه قبل از اینکه برای اولین بار سوار هوا پیما بشم, در یکی از شهر های کوچک دانشجوی آلمان به اسم لان گسین به دنیا آمدم و بعد از سه ماه در لوایل سال 1358 که مصادف شد با اتمام تحصیلات پدرم, وقوع انقلاب, آغاز دلتنگی های مادرم و هفت ساله شده خواهر بزرگم ما به کشور بازگشتیم و به دلیل کار پدرم به مدت 6 سال در شمال کشور ساکن شدیم و
من , خواهر بزرگترم و خواهر و برادر کوچکترم که در همان شهر های شمال کشور به دنیا آمدند و به خوانواده ما پیوستند دوران کودکیمان را تا قبل از مدرسه رفتن من در فضایی خوش و آرام گذراندیم و بعد از 6 سال, خانواده 6 نفری ما به تهران آمد و در تهران ساکن شد و من به مدرسه رفتم .
سالهای بین اول ابتدایی تا گرفتن دیپلم ساده ترین, سطحی ترین و بی دغدغه ترین سالهای زندگی من بود . بدون هیچ اوج و فرودی. مثل یک شاگرد خوب, مودب و سر به زیر و هیجان انگیز ترین قسمت سالهای تحصیلی من شرکت در برنامه های ورزشی و فرهنگی بین مدارس بود! صحنه, اجرا و تماشاچی بی نظیر بود . کار کردن با عروسکهای نمایشی رو دوست داشتم . بنابراین به دیپلم ریاضی که گرفته بودم هیچ اهمیتی ندادم و تصمیم گرفتم با تمام تلاشم به این رشته ادامه بدم . اما آن اجرا . اولین و آخرین تجربه تئاتر عروسکی من شد . جنيفرلوپز هنرپيشه وخواننده پاپ در ۲۴ جولای سال ۱۹۷۰ در محله برونکس نيويورک بدنيا آمد. او کارش را به عنوان رقصنده شروع نمود و در صحنه های ويدئو کليپ های موزيکال گوناگونی ظاهر شد. در سال ۱۹۹۰ او برنده جايزه رقابت ملی شد و توانست در سريالهاي تلويزيونی"FOX" و "رنگ زندگی" نقشهای كوچكي را بازي نمايد. اولين فيلم تلويزيونی كه او در آن ايفاي نقش نمود "پرستاران روی خط" نام داشت و بعد از آن در فيلم تلويزيونی ديگری به نام "سقوط پرواز شماره ۷" بازي كرد. اما جنيفر اولين فيلم سينمايي خود را در سال ۱۹۹۳ به نام "خانواده من" بازی کرد و بعد از آن هم در سال ۱۹۹۵ در فيلم "قطار پول" ظاهر شد که نقشهای مقابل وی را "وسلی اسنامپرچر" و "ودی هاريسون" ايفا ميکردند. او در سال ۱۹۹۶ در فيلم "جک" به کارگردانی"فرانسيس فورد" و نقش آفرينی"رابين ويليامز" ظاهر شد و در سال ۱۹۹۷ به اولين موفقيت بزرگ خود به خاطر بازی در نقش "سلنا" که تصوير زنده ای از خواننده پاپ "تجانو سلنا کوئين تيلانا پرز " بود، نائل شد.(خواننده ای که بدست يکی از طرفداران ديوانه خود کشته شده است)و بدين خاطر مورد تحسين همگان قرارگرفت و جايزه" GOLDEN GLOBE" را از آن خود ساخته و گرانترين هنرپيشه لاتينی در تاريخ نام گرفت و با پرداخت يک ميليون دلار به وی در همان سال فيلم "ANACONDA" (مار وحشتناک) را بازی کرد. بعد از آن در فيلم "خون وشراب" بهمراه "جک نيکلسون" ايفاي نقش نمود و در ادامه او بهمراه "جورج کلونی" در نقش مارشال فدرال (کارن سيسکو) در فيلم "خارج از محدوده" به کارگرداني "استيون اسپيلبرگ" که بر اساس کتابی از المور لئونارد ساخته شده بود ظاهر شد و بدين ترتيب جنيفر در جايگاه هنر پيشه هاي مطرح و مشهور قرار گرفت. کار موسيقی جنيفر لوپز در ششم جولاي سال ۱۹۹۹ با آلبومی به زبان لاتين شروع شد و اين آلبوم به خاطر آهنگ " IF YOU HAD MY LOVE" با موفقيت کم نظيری روبرو گرديد که لوپز را هم رديف ريکی مارتين قرار داد. در اوايل سال ۲۰۰۰ جنيفر به دليل موفقيت در دومين آهنگ خود بنام "WAITING FOR TONIGHT" کانديدای جايزه ای برای اجرای بهترين رقص شد اما او جايزه را ازدست داد. در تابستان سال ۲۰۰۰ او در فيلم علمی تخيلی و ترسناک "سلول" بازی کرد که در اين فيلم نقش يک روانشناس کودک را ايفا ميکرد و در همان سال نيز در فيلم "ENOUG" ايفاي نقش نمود. در اوايل سال ۲۰۰۱ جنيفر به خاطر موفقيت های پی درپی به بالاترين سطح معروفيت خود رسيد كه از جمله اين موفقيتها مي توان به قرار گرفتن آلبوم وي در رديف يكم جدول آهنگهای پاپ و يا بيشترين فروش در هفته اول اکران فيلم کمدی ـ رومانتيک "تصميم گيرنده ازدواج" اشاره كرد. در سال ۲۰۰۲ او در فيلم کمدی "MAID IN MANHATTAN" بازي کرد و در سال ۲۰۰۳ نيز با "بن افلک" در فيلم "GIGLI" هم بازی شد. او همچنين در فيلم "ما بايد برقصيم" نقش مقابل"ريچارد گر" را بازی كرد.
قرار بر اين است او در آينده نزديك فيلم ديگري نيز با بن افلک تحت عنوان "JERSEY GIRL" بازی نمايد. او در حال حاضر مشغول بازي در فيلم"زندگی ناتمام ميباشد" است كه مراحل پاياني ساخت را مي گذراند.جنيفر در اين فيلم نقش يك مادر را بازی ميکند و نقش پدرشوهرش را هم "رابرت فورد" برعهده دارد. جنيفر در سال ۱۹۹۷ به مدت کوتاهی با "اجانی نوا"که يک مدل و يک هنرپيشه بود ازدواج کرد و بعد از آن برای مدت طولانی با (SEAN PUFFY COMBS) رابطه داشت. در دسامبر ۱۹۹۹ جنيفر و COMBAS که به يک کلوپ شبانه در خارج از شهر نيويورک رفته بودند دچار خطر شدند و در آنجا به سويشان از طرف افراد نامعلومی گلوله شليک شد که در اين حادثه سه نفر جان باختند ولي به آنها آسيب چنداني نرسيد. اين دو در اواسط فوريه از هم جدا شدند و بعد از آن جنيفر با "كريس جود" كه در يکی از ويدئوکليپهای آهنگ "LOVE DON'T COST "ATHING رقاصی ميکرد آشنا شد و در آگوست سال ۲۰۰۱ آنها نامزدييشان را اعلام کرده و در سپتامبر همان سال ازدواج کردند ولی ۹ ماه بعد از هم جداشدند. در پاييز سال ۲۰۰۳ جنيفر با "بن افلک" نامزد کرد که البته برای مدتی نزديک بود از هم جدا بشوند اما به هر حال آنها دوباره تصميم گرفتند به قرار خود پايبند باشند و عروسی خود را اعلام کردند و جنيفر هم اعلام کرد که دوست دارد مادر بشود تا کمی به زندگييش تداوم ببخشد.
دو شنبه 26 دی 1390برچسب:, :: 15:23 :: نويسنده : مهيار
آیا میدانید: در جهان به ۶۰۰۰ زبان تکلم میشود.
شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 20:36 :: نويسنده : مهيار
شاد بودن بهترین انتقامیست که میتوان از لحظات سخت زندگی گرفت ، تمام لحظه هایت سرشار از شادی باد . ادامه مطلب ... شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 20:24 :: نويسنده : مهيار
قطره دلش دريا مي خواست. خيلي وقت بود كه به خدا گفته بود. هر بار خدا مي گفت : "از قطره تا دريا راهيست طولاني. راهي از رنج و عشق و صبوري. هر قطره را لياقت دريا شدن نيست" قطره عبور كرد و گذشت. قطره پشت سر گذاشت. قطره ايستاد و منجمد شد. قطره روان شد و راه افتاد. قطره از دست داد و به آسمان رفت. و هربار چيزي از رنج و عشق و صبوري آموخت. تا روزي كه خدا گفت : "امروز روز توست. روز دريا شدن" خدا قطره را به دريا رساند. قطره طعم دريا را چشيد. طعم دريا شدن را. اما ... روزي قطره به خدا گفت : "از دريا بزرگتر، آري از دريا بزرگ تر هم هست؟" خدا گفت : "هست" قطره گفت : "پس من آن را مي خواهم. بزرگترين را. بي نهايت را"
ღ☆ஜ***ღ☆ஜ
خدا قطره را برداشت و در قلب آدم گذاشت و گفت : "اينجا بي نهايت است" آدم عاشق بود. دنبال كلمه اي مي گشت تا عشق را توي آن بريزد. اما هيچ كلمه اي توان سنگيني عشق را نداشت. آدم همه ي عشقش را توي يك قطره ريخت. قطره از قلب عاشق عبور كرد. و وقتي كه قطره از چشم عاشق چكيد، خدا گفت : "حالا تو بي نهايتي، زيرا كه عكس من در اشك عاشق است" شنبه 17 دی 1390برچسب:, :: 20:22 :: نويسنده : مهيار
|